قسمت اول
ال کاپیتان ( elcapitan ) قله ای است به ارتفاع ???? متر در دره ی یوسه میتی ( Yosemite )
کالیفرنیا . جبهه ی جنوب غربی و جنوب شرقی این قله دیواره های عظیمی را به وجود آورده اند که ????متر ارتفاع داشته و شامل طول های متعددی با درجه ی سختی شش و ( A3 )می باشند . محل تلاقی این دو جبهه « دماغه » ال کاپیتان را به وجود آورده که در زیر گزارشی ازنخستین صعود آن را می خوانید .""
این صعود بعدها به معروف ترین صعود دیواره ای به روش « محاصره » ( در مقابل روش آلپی ) بدل شد. اگر چه بسیار ازسنگ نوردان آن را مورد انتقاد قرار دادند اما به هر حال صعودی بود که سرآغاز یک دوره ی پر بار سنگ نوردی در جهان و محرک ابداع تعدادی از پیشرفته ترین ابزارها و تکنیک های حمل با رو شب مانی روی دیواره ها شد . با به وجود آن که حدود سی سال از این صعود می گذرد توجه به میزان مقاومت، قدرت سنگ نوردان در حمل بار ، و حتی سرعت صعود آن ها در بعضی طول ها می تواند برای سنگ نوردان ایرانی آموزنده باشد. روی دیواره ی ال کاپیتان،مسیر « دماغه » طاقچه ای وجود دارد موسوم به محل « اخمو » ( Glowering sport ) که نزدیک به دو متر طول و ?? سانتی متر عرض داشته و نقطه حمایت غیر منتظره و خیال انگیزی را به وجود آورده است . اگر از این نقطه ی سنگی رها شود تا رسیدن به پای دیواره تقریباً ??? متر یک راست سقوط خواهد کرد منظره بالای طاقچه نیز فوق العاده است ؛ دیواره های عمودی از گرانیت خاکستری و نارنجی رنگ، با برش های هندسی کامل که با یکدیگر تلاقی می کنند، مثل آنست که در داخل یک الماس تراش خورده باشیم . برای چنین مکان جذابی « محل اخمو » نام عجیبی به نظر می رسد . در واقع اگر انسان با شخصیت کسی که برای نخستین بار این مسیر را صعود کرده و نام گذاری این قسمت و بسیاری قسمت های دیگر آن را انجام داده آشنا نباشد همین طور هم هست . ورن هاردینگ ( warren harding ) شخصی با ویژگی های غیر عادی بوده است . چون با وجود آن که عاشق صعود دیواره های عظیم گرانیتی بوده به این نکته اهمیت نمی داده که هم دوره هایش بپذیرند که او کاری غیر عادی انجام می دهد. وی جنبه ی « روحی » صعود را که بسیاری از کوه نوردان بر آن به عنوان بخش بزرگی از کارشان تاکید می کنند به ریشخند می گرفت و می خواست بقبولاند که کارهای بزرگ او همان قدر قابل توجهند که مثلاً راه بردن یک سگ . علت برخورد سرد او با سنگ نوردی نه فقط فروتنی بلکه همچنین از موضوعات روشنفکرانه بود. هنگامی که یک سنگ نورد معروف یوسمایت غروب این دره را با موسیقی موزارت مقایسه می کرد و نام های همچون « محل اخمو » و « طاقچه ی چلغوز » ( guano ledge )برای مسیر خود انتخاب می کرد . به همین علت ها ردینگ برای عده ای به یک قهرمان و برای عده ای دیگر به یک فرد منفور بدل شد. هاردینگ در اوایل دوران سنگ نوردیش از خود عزم را سخی برای پیشرفت بروز داد و این در کنار بردباری باور نکرد نیش می رفت که زبان زد گردد. در تابستان ????هاردینگ آماده ی انجام یک تلاش بزرگ بود، و در میان تمامی تیغه های صعود نشده ی یوسمایت ، دیواره ی عظیم ، « هاف دم » ( half dome ) جاذبه ی زیادی برای صعود داشت. اما سه سنگ نورد از کالیفرنیای جنوبی هاردینگ را از این صعود باز داشتند، همان طور که پیش بینی می شد او به انتهای دیگر دره رفت و به دیگر « مسئله ی بزرگ » منطقه – توده ی ????متری ال کاپیتان – خیره شد . سنگ نوردان مدت ها از این توده ی عظیم رویگردان بودند زیرا قسمت های صاف زیادی روی آن دیده می شد که مجموعه شکاف هایی آن ها را از هم جدا می کردند و سنگ نوردان با دیدن این قسمت ها به این نتیجه می رسیدند که سوراخ کاری های بیش از اندازه ای روی دیواره لازم بوده و از این رو صعود بیش از حد طول می کشید که خود مشکلات غیر قابل حل تدارکاتی در پی داشت. این واقعیات جدی هاردینگ را که تکه های مسیرش را روی دیواره جور می کرد چندان آزاری نداد او به زودی دریافت که تحمل و بردباریش می تواند مشکلات را کنار بزند، آن چه باقی می ماند جلب مردان مصمم دیگری به این ماجرا بود . این نیز آن قدر مشکل نبود چرا که مارک پاول ( markpowell ) و بیل فوئرر ( bill feuerer ) « کله شق » هم که مشغول مطالعه ی « هاف دم » بودند از این که این هدف از چنگ شان ربوده شده دلگیر بودند و موافقت کردند که هر چه زودتر صعود با هاردینگ را آغاز کنند. جمع تازه شکل یافته با آگاهی بر این که یک گروه خودکفا درگرمای طاقت فرسای تابستان یوسمایت حداکثر می تواند پنج یا شش روز روی سنگ دوام بیاورد، از همان آغاز نقشه یک صعود دراز مدت « محاصره ای » را تدارک دید ، با پیشرفت صعود می بایست طناب های ثابت کشیده شوند و خط تدارکاتی گروه را با پایین شکل دهند. هاردینگ بعدها نوشت: روش ها شبیه بود به آن چه که در صعود کوه های بلند به کار گرفته می شود، با این تفاوت که ابزارهای بروسیک کردن و فرود جای کلنگ یخ و کرامپون را به عنوان وسایل کمکی صعود می گرفتند، و قرقره و طناب های بالا کش جای شرپاها را . افراد به سرعت شروع به جمع آوری و قرض کردن وسایل کردند. علاوه بر تعداد زیادی میخ و « میخ – پیچ » حدود ????متری هم طناب فراهم شد. غیر معمول ترین اقلام چهار عدد میخ زمخت بود که یک دوست با پایه های یک بخاری قدیمی ترتیب داده بود امید می رفت که این ابزارها مناسب شکاف های بزرگی که از پایین هم دیده می شدند باشند. فقط شش روز پس از صعود« هاف دم » همه چیز آماده بود. این سه تن نمی دانستند که حمله ی با عجله تدارکات دیده شان نزدیک به هجده ماه طول خواهد کشید. نخستین طاقچه حدود ??? متر از زمین فاصله داشت و چند روز صرف رسیدن به آن شد طاقچه داس ( sickle ladge ) کمپ اول را به وجود آورد ؛ محل استقراری برای قسمت ترس آور بدون طاقچه ی بالا کمی بالاتر از طاقچه می بایست یک پاندولی بزرگ برای رسیدن به یک مجموعه شکاف بلند انجام شود . این قسمت از پایین مشکوک به نظر می رسید و هنگامی که نفر اول آن را پشت سر گذارد . شکاک ها به راستی تحت تاثیر قرار گرفته بودند اما حتی این پیروزی درمقایسه با آن چه که در پیش روی بود، اهمیتی نداشت. هر شب با فرود به کمپ « هوایی » خود گروه به زودی دریافت که پیشرفت از آن چه هم که پیش بینی می شد کندتر خواهد بود. بالا کشیدن بارها وقت زیادی می گرفت . هر بامداد دو نفر می بایست کار طاقت فرسای بروسیک کردن تا انتهای طناب های ثابت را انجام دهند. هر بعداز ظهر بازگشت وقت کمتری می گرفت اما باز هم یک ساعتی زمان می برد . دیگر آشکار می شد که صعود کنندگان مشکل را دست کم گرفته اند. شکاف های بالای پاندوله پهن تر و طولانی تر از آنی بود که انتظار می رفت و میخ های پایه بخاری مورد استفاده ای یافتند در یک قسمت ???متری که اکنون به نام « شکاف پایه بخاری » معروف است . شکاف چنان یک شکل بود که میخ های ما ارزش و غیر قابل جا گذاردن می بایست گاه و بی گاه جا گذارده شوند. اکنون با وجود قسمت های طولانی بدون میخ بین نفر اول وحمایت کننده عامل خطر وارد کار می شد. هاردینگ برای کم کردن میزان خطر و حفاظت بیشتر اینجا و آن جا « میخ – پیچ » می کوبید. در پایان روز هفتم میخ ها داغان شده بود تدارکات ته کشیده و هوا کلافه کننده بود، وقت بازگشت بود و سنگ نوردان فوق العاده خوشحال از این که به یک ??? متر از دیواره غلبه کرده اند. در چند روز آخر هاردینگ متوجه ترافیک سنگین در جاده ی پایین دست شده بود . چندان مدتی از پایین رسیدن آن ها نگذشته بود که رییس محیط بانی منطقه به سنگ نوردان گفت که این مسئله به سبب جالب بودن صعود آن ها پیش آمده است از این رو برای هیچ صعودی تا پایان فصل توریستی، اجاره داده نخواهد شد. اگر چه برای صعود کنندگان مشتاق خبر ناراحت کننده ای بود، اما ایشان، از این فرصت برای بهسازی وسایلشان سود جستند
ادامه دارد .